يك خبرنگار 16 بهمن 1388

پاسخ

تقلب ها و تخلف ها در انتخاب نونه هاي استاني

زياد به ذهنتان فشار نياوريد و ما را به مسائل حاد سياسي كشور متصل نفرمائيد. ما فقط در نحوه انتخاب نمونه ها در دهه مباركه فجر امسال براي برنامه صبح انقلاب – مازندران بحث داريم و براي اينكه شبهه اي كه در ذهن ما ايجاد شد را پاسخ بدهيم با يكي از مسئولان كه نخواست نامش فاش شود مصاحبه اي را ترتيب داديم كه در ذيل ملاحظه مي فرمائيد.

س: امسال در برنامه صبح انقلاب مازندران به برخي از نمونه ها جوائزي تعلق گرفت و از آنها تجليل به عمل آمد. آيا نظرتان اين است كه نحوه انتخاب نمونه ها تحت تاثير نفوذ برخي از شهرها قرار داشت؟

ج: من هم وقتي تركيب نمونه ها را در هنگام قرائت نام ها ملاحظه كردم اين مسئله به ذهنم آمد. اين تركيب بيشتر از دانشگاهها و نخبگان و نمونه هاي دو شهر خاص تشكيل شده بود.

س: آيا به نظر شما سطح نمونه ها طوري بود كه مشابه آن در دانشگاهاي ديگر استان و شهرهاي ديگر يافت نشوند؟

ج: سطح نمونه ها آنقدر بالا نبود كه در شهرهاي ديگر نتوان مشابه آنها را داشت. به همين دليل بيشتر اين مسئله در ذهن تقويت مي شود كه عناصر انتخاب كننده نمونه ها كه در استانداري متمركز بودند در اثر كسب اطلاعات غلط و يا جهت دار در عمل دچار اشتباه شدند و نمونه ها را از دانشگاههاي اين دو شهر و حتي از كشاورزان و جانبازان و ايثارگران اين دو شهر گلچين كرده بودند. حتي نمونه هايي از دانشگاه شهيد بهشتي تهران و يا از پزشكان انتخاب كرده بودند نيز متعلق به يكي از همين دو شهر بودند. اين مسئله خيلي توي ذوق مي زد.

س: با يكي از دست اندركاران در يكي از دانشگاهها صحبتي داشتم و ايشان فرمودند با تلفن از ايشان خواسته شد يك نفر استاد كه شايسته اين انتخاب باشد را معرفي كنند. آيا اين مسئله مي تواند صحت داشته باشد؟

ج: ممكن است زيرا از ساير دانشگاهها نمونه محدودي وجود داشت. مثلاً يكي از اين دانشگاهها گفته بودند كه از ايشان خواستند فقط در سطح استاد، آنهم پيشكشوت و فقط يكي را معرفي كنند درحاليكه از دو دانشگاه مستقر در اين دو شهر مورد نظر در سطح دانشيار و كسي كه تازه استاد شد و هنوز مركب امضاء نائل شدن به استادي ايشان خشك نشده مورد انتخاب قرار گرفت. تازه در يكي از اين دانشگاهها بيش از سه نفر دانشيار انتخاب شدند. اين در حالي است كه در دانشگاههاي ديگر اگر محدود به يكي نمي شد، فقط 7 الي 8 نفر استاد تمام كشوري يا استاني و چندين دانشيار با تعداد مقالات به مراتب بيشتر از آنچه براي اين نمونه ها اعلام شد وجود داشتند كه به لحاظ مراتب علمي و نمونه بودن اين انتخاب شده ها به گرد آنها هم نمي رسيدند.

س: آيا اين انتقاد به مسئولان استانداري بر مي گردد يا به عناصر ديگر؟

ج: شايد مسئولان استانداري در توزيع متناسب نمونه ها در دانشگاههاي استان دقت زيادي به عمل نياوردند ولي دست اندركاران مستقيم انتخاب قطعاً جهت دار عمل كردند و عناصر بالاي استانداري را فريب دادند. نفوذ اين افراد تحت عنوان اتاق فكر يا ساير عناوين و در ساير قسمت هاي استانداري ممكن است مباحث مربوط به همشهري گرايي و يا تمركز قدرت انتخاب توسط يك دانشگاه يا دو دانشگاه خاص را تقويت كرده است.

س: آيا اصل اين نوع كارها و تشويق اساتيد نمونه را تائيد مي نمائيد؟

ج: تشويق نخبگان و نمونه هاي علمي هر قومي ارزشمند است و كاري شايسته و قابل تقدير است. آنچه مورد نقد و انتقاد قرار دارد نحوه ورود براي انتخاب نمونه ها است. زحمات زيادي كشيده شده بود تا از اعمال نفوذ يك يا دو تا از شهرها و خارج كردن نحوه انتخاب از محور عدالت جلوگيري شود ولي هر از چند گاهي اين اعمال نفوذ به صورت آشكار و بدون ترس ادامه يافته است. اين مسائل هشداري است به عناصر صادق مديريت استان كه مواظب اعمال غير عادلانه و حق خوري هاي اين عناصر باشند. طرد اين عناصر موجبات سلامت كاركرد نيروهاي صديق خواهد شد.

نمي توان به نام علم دست به غلو و اغراق زد و اطلاعات غلط را به خورد مردم فهيم و جوامع علمي داد. اينكه فلاني دانشمند برتر جهان شده است يك فريب بيشتر نيست. دانشمند برتر جهان بايد موفق به كسب جايزه نوبل بشود و اختراع خاصي را انجام دهد كه مانند بمب صدا مي كند. اين مطلب از همان مسائل است كه مي گويند: خود گويي و خود خندي عجب مرد هنرمندي. مردم فريبي اين افراد به جايي رسيده است كه اهل علم و اطلاع را هم مي خواهند فريب بدهند. يا فلاني سردبير سه نشريه علمي بين المللي است. بر اساس قانون سردبيري بيشتر از دو نشريه علمي ممنوع است و اعلان اين مسئله حسن محسوب نمي شود. يا فلاني با بيش از صد مقاله علمي در ژورنالهاي بين المللي و ISI است، اين فرد اگر چنين باشد بايد سالها از مرتبه استادي عبور كرده باشد. اينكه چرا هنوز در مرتبه دانشياري است جاي سوال دارد.

س: اگر در يايان مطلبي داريد بفرمائيد.

ج: احساس من اين است كه استانداري و عناصر صديق آن مرتكب خلاف نشده اند و نفوذي هايي كه از اين دانشگاهها در اين امر وجود داشتند، مرتكب اين خيانت شده اند. اگر قرار است سهميه انتخاب براي هر دانشگاه مساوي باشد، بايد از همه دانشگاهها نمونه ها را مي خواستند و اگر قرار بر رقابت بود كه در همه دانشگاهها نيروهاي قوي تر و با قدرت رقابت برتر از اين آقايان وجود داشت. اين انتخاب وهن مازندران بود. انتخاب نمونه هاي مازندراني از دانشگاههاي تهران از اهالي اين دو شهر نشان از اين اعمال نفوذ دارد و حتي كشاورز برنجكار نمونه، جانباز نمونه، خانواده شهيد نمونه را نيز از اين دو شهر انتخاب كردند.

به ياد دارم زماني در اصفهان كنفرانسي بود و در انتها دبير كنفرانس خواست از برگزار كنندگان تشكر بكند. ليست طولاني از عناصر تهيه شد و از همكاران ساير استانها غفلت شد. در انتها وقتي خود دبير متوجه خبط خود شد به شوخي گفت اينهم عادت ما شده است كه تعارف از داخل اصفهاني ها به بيرون از ما درز نمي كند. حال اگر اينها محور انتخاب نمونه ها قرار بگيرند وضعيت به همين منوال است. غصه اين است كه اگر وضع براي ساير امور هم همينطور باشد واي به حال استان با اين نفوذي ها. فاتحه ساري به عنوان مركز استان را بايد خواند. چنان با پنبه سر مي برند كه ريشه خبردار نشود و تازه همه اين كارها را با لبخند و ايجاد رودربايستي انجامي مي دهند. برخي از افراد نادان و متعصب هم در برخي از مصاحبه ها بحث عدم صلاحيت ساري به عنوان مركز استان را مطرح مي كنند و تلويحاً و آشكارا در صدد تغيير مركزيت هستند. اين از جهالت و تعصب افراد مايه مي گيرد و آرزوهايي است كه حتي به قيمت مرتكب شدن خيانت به قسم هايي كه مي خورند مي خواهند آنها را برآورده سازند. اميدوارم خداوند همه را اصلاح فرمايد.